English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open to any one U مباح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
open-minded U بی تعصب
open ended U بی انتها
open-ended U بی انتها
open market U بازار ازاد
open market U بازار باز
open market U بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open air U در هوای ازاد
open and shut U خیلی سهل
open and shut U کاملا
open and shut U ساده واضح
open and shut U اشکار
open-and-shut U خیلی سهل
open-and-shut U کاملا
open-and-shut U ساده واضح
open-and-shut U اشکار
open mouthed U حیران
open mouthed U سرگشته
open mouthed U مبهوت پرخور
open mouthed U حریص
open-mouthed U حیران
open-mouthed U سرگشته
open-mouthed U مبهوت پرخور
open-mouthed U حریص
open U :باز
open U مفتوح
open U گشوده سرگشاده
open U دایر
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U بی الایش
open U مهربان رک گو
open U صریح
open U درمعرض
open U بی پناه
open U بی ابر
open U واریز نشده
open U بازکردن
open U گشودن گشادن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U باز
open U فضای باز
open U ازاد
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U باز کردن باز شدن
open house U پذیرایی از مهمان
open house U جشن عمومی
open letter U نامه سر گشاده
open letters U نامه سر گشاده
ammunition and toxic material open space U انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
an open river U رودخانه باز
an open river U رودخانهای که یخ نبسته و برای گذرکردن ازاد است
basic open hearth furnace U کوره باز قلیایی
blow with the open glove U ضربه با دستکش باز بوکس
fly open U ناگهان باز شدن
half open file U ستون نیمه باز شطرنج
he did not open his lips U لب نگشود
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
he did not open his lips U خاموش ماند
he has an open hand U او دست بازاست
high/low/close/open graph U نمودار بالا / پایین / بسته /باز
his palce is still open U جای او هنوز خالی
his palce is still open U است
hydraulics of open channals U هیدرولیک کیالها
hydraulics of open channals U هیدرولیک کانالهای روباز
i will t. you to open thedoor U ممنون میشوم اگر در را بازکنید
keep an open house U مهمان نواز بودن
lay open U اشکار کردن
lay open U پاره کردن
Other Matches
to open out U گستردن
to open out U باز کردن
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out U توسعه دادن
the open U ملا عام
open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
the open U هوای ازاد
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open U ملاء عام
to open out U بسط دادن
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open the door to U مجال دادن به
open subroutine U زیرروال باز
open wire U سیم لخت
open terrace U مهتابی
open system U سازگان باز
open system U نظام باز
open system U سیستم باز
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open theft U سرقت مشهود
open to attack U در معرض حمله
open to the public U اشکار در نزد همه
open to the public U واضح درنظر عموم
open to the public U علنی
open to the public U برملا
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open trade U تجارت ازاد
open travers U پیمایش باز
open treaty U معاهده باز
open universe U جهان باز
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open subrotine U زیرروال باز
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open hands U دست باز بودن
open hands U سخاوت
open handed U بخشنده
open handed U دست باز
open guard U گارد باز
open group U گروه باز
open game U بازی باز شطرنج
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open fire U شروع
open fire U اتش
open fire U شروع به تیراندازی کردن
open file U فایل باز
open file U ستون باز شطرنج
open faces U گشاده رو
open faced U دارای سیمای بازو بی تزویر
open faced U گشاده رو
open eyed U هوشیار
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open hearted U دل و زبان یکی
open space U گردشگاه ازاد
open space U میدان
open machine U ماشین باز
open loop U حلقه باز
open loop U مدار باز
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital U بیمارستان ازاد
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open heartedness U خوش گمانی
open handed U گشاده دست گشاده کف
open heartedness U رک گویی صداقت
open heartedness U راست بازی
open hearted U راست باز خوش گمان
open eyed U بیدار
open wire U سیم هوایی
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
open secret <idiom> U راز فاش شده
open one's heart <idiom> U از ته قلب حرف زدن
Open the door. U در درراباز کن
He is open to bribery. U اهل رشوه (رشوه گیری) است
In the open air. U در هوای آزاد.
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
to split open U با دو نیم شدن [از هم جدا شدن] باز کردن
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
to open a can of worms <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to open something to [the] traffic U چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
open to question <adj.> U مشکوک
open to question <adj.> U مورد شک
open-handed <adj.> U دست و دلباز
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
open-necked U پیراهنیابلوزبدونیقه
to open fire U شروع به اتش کردن
to lay open U هویدا
to lay open U اشکار ساختن
to keep an open house U مهمان نواز بودن
to keep an open house U در خانه باز داشتن
to keep open house U ازهرکس پذیرایی کردن
to keep open house U درخانه بازداشتن
to fly open U بازشدن
to break open U سوراخ کردن
to break open U شکستن
the secret will open to me U خواهد گردید
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
rights open to everyone U مباحات
to open one's mind U اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
to open one's mind U دل خود را خالی کردن
to open parliament U مجلس را گشودن
open-cast U معدنیکهدرآنذغالسنگوسایرموادکانیدرنزدیکسطحزمینیافتمیشوند
Open University U دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
open prison U زندانیکهبهزندانیانآزادیبیشتریدادهمیشود
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
open secrets U سر افشا شده
open secrets U راز آشکار
open secret U سر افشا شده
open secret U راز آشکار
with open arms U بااغوش باز بابازوهای گشاده
wide open U حمله
to open the door to U مجال دادن
to open the ball U پیش قدم شدن
to open the ball U اول رقصیدن
to open parliament U مجلس راافتتاح کردن
open wiring U سیمکشی باز
open eyed U چشم باز
open shop U سیستم باز
open mindldly U با فکر باز
open mindldly U ازروی بی تعصبی
open mindedness U بی تعصبی
open mindedly U با فکر باز
open minded U روشنفکر
open messes U باشگاهها
open messes U ناهارخوریها
normally open contact U اتصال معمولا باز
open policy U بیمه نامه باز
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
open sheaf U مروحه باز
open sesame U مشکل گشا
open sesame U مفتاح رمز
open sesame U سحر
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
open route U جاده بدون کنترل وبازرسی
open route U جاده باز
open roof U بام پیدا
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
open ranks U صف باز
open purchase U خرید از بازار ازاد
open purchase U خرید ازاد
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
open shop U با کارکرد ازاد
open exercise U ورزش در هوای ازاد
open court U محکمه عمومی
open country U زمین باز
open contract U قرارداد غیر معین
open doored U در خانه باز مهمان نواز
open contract U قرارداد باز
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
open code U سیستم رمز باز
open cluster U خوشه باز
open circuit U اتصال باز
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
open eyed U گشاده چشم
the open of a street U دهنه خیابان
open economy U اقتصاد باز
open ditches U زهکشهای روباز
open ditches U انهار رو باز
open ditch U نهر روباز
open cut U حفاری در فضای باز
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
open credit U اعتبار نامحدود
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open cover U بیمه نامه باز
open cheque U چک معمولی
open cheque U چک قابل انتقال
open cavity U گودال باز
open allotment U حساب سپرده باز
open architecture U معماری باز
open caisson U صندوقچه روباز
open allotment U حساب اعتبار باز
open area U فضای ازاد
open board U صحنه خلوت شطرنج
open canal U کانال روباز
open caisson U صندوقه باز
open armed U با اغوش باز
open cheque U چک انتقال پذیر
open shot U با کارکرد ازاد
open shot U سیستم باز
open circuit U مدار باز
payment on open account U پرداخت در حساب جاری
Do you mind if I open the window? U اشکالی دارد اگر پنجره را باز کنم؟
the door swung open U دربازشد
open hearth furnace U کوره روباز کوره زیمنس مارتین
open ended system U سیستم بی انتها
open hearth furnace U کوره سرباز
To open somebodys eyes to something. U چشم وگوش کسی را باز کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com